Sunday, September 16, 2007

تعلیم و تربیت و عقب ماندگی ایران

تعلیم و تربیت و عقب ماندگی ایران

بعزم مرحله عشق پيش نه قدمي که سودها کني اَر، اين سفر تواني کرد.

همانگونه که مي دانيم، کشور عزيز ما با کشور ژاپن تقريباً همزمان با علوم جديد و راه و رسم آموزش به روش نو، در مغرب زمين آشنا شد.
کشور ژاپن به لحاظ الگوبرداري درست از غرب و با تکيه بر سنت هاي اصيل ملي، کار خود را از آموزش شروع کرد. در دور افتاده ترين روستاها، با همکاري مردم، به طور جدي، مدارس ابتدائي را تأسيس و گسترش داد. معلمان اين مدارس براي تدريس علوم از روش « يادگيري با عمل » بهره جستند. بدين معنا که دانش آموزان را وادار ساختند، با اجراي آزمايش، پديده هاي طبيعي را تجزيه و تحليل و تفسير نمايند و لذا موفق شدند با عشق و ايمان و علاقه و کوشش خستگي ناپذيري، بر مشکلات خود چيره شوند.
همگان، در اين فکر بودندکه : با حداقل هزينه، قناعت فردي و جمعي، بيشترين درخدمت آموزش و پرورش جامعه خود قرار گيرند. همه هماهنگ با تلقي و برداشتي درشت و عميق و هم راستا و هم سو براي بهبود کيفيت آموزش گام برداشتند، براي خانه هاي مسکوني خود حداقل و براي مدارس حداکثر وسعت را در نظر گرفتند. در آموزش از روش شاگرد محوري بهره گرفتند. همه چيز را در اختيار مدرسه و معلم و دانش آموزان قرار دادند، براي محيط آموزشي قداست ويژه اي قائل شدند. به دانش آموز شخصيت و مسئوليت را به طور يکسان تفويض کردند، آموزش علوم با اجراي آزمايش بوسيله دانش آموز توأم شد. دانش آموز را به طور مستقيم و غير مستقيم با طبيعت و قوانين موجود در طبيعت تماس دادند. دانش آموزان را در اداره مدرسه و کلاس شريک کردند. و آموزش نظري با عملي به گونه اي همگام و همراه شد که در مدت کوتاهي توانستند، علوم که مبنا و اساس صنعت و تکنولوژي است به طور چشمگيري تقويت کنند.
مسئولان سياسي و علمي و فرهنگي ژاپن بارها گفته اند، که : « برخلاف آنچه عده اي تصور مي کنند، ما ابتدا از توسعه ي آموزشي و علمي شروع کرديم و بعد به دنبال آن، به توسعه ي اقتصادي دست يافتيم »، در واقع مبناي اصلي توسعه اقتصادي ژاپن « توسعه آموزشي » است.
متأسفانه دير زماني است که، علماي ما به علوم طبيعي توجه و عنايت چنداني نداشته اند، و بيشتر وقت گرانبهاي خود را در مباحث و مسائل نقلي صرف کرده اند. لذا کشور نتوانست، شخصيت هاي برجسته اي همچون : ابن سينا – محمد بن موسي خوارزمي – ابوريحان بيروني – جابربن حيان – رشيدالدين فضل ا... و شيخ بهائي ... را ( که در علوم طبيعي نيز تخصص داشتند ) به جامعه عرضه کند.
از سوي ديگر وقتي زمامداران اميرکبير بنيا نگزار دارالفنون را از صحنه بيرون کردند، هدف هاي اصلي او را نيز فراموش کردند.
در کشور ما علوم طبيعي تدريس شد، اما بدون اجراي آزمايش!! دروسي مانند فيزيک، شيمي و زيست شناسي و زمين شناسي به جاي اين که در طبيعت تدريس شود و دانش آموز با چشم خود ببيند، با دست خود لمس کند، با مغز خود بينديشد و با قلب خود اطمينان پيدا کند- ( بجز موارد استثنائي)_ در کلاس هاي در بسته بدون تماس با خود طبيعت که موضوع درس است، مانند قصه و داستان تدريس شد.
در مغرب زمين، شاگرد و معلم با کار وکوشش و تلاش شبانه روزي، در آزمايشگاه هاي کوچک و بزرگ، قوانين طبيعي را با روش علمي کشف کردند، و آنرا بسط دادند که به صورت کاربردي درآوردند و بدين ترتيب مباني صنعت و تکنولوژي خود را استحکام بخشيدند. هر روز با آزمايش جديدي در رشته هاي مختلف علوم، به حقايق تازه اي دست يافتند. با وسواس علمي و دقت فراوان باد و باران، زمين و آسمان، ماه و ستارگان، دشت و بيابان، کوه و کوهستان، صحرا و درختان، حيوان و انسان و... را مطالعه کردند و بر کره زمين استيلا يافتند و راهي فضا شدند.
مواد خام را در اينجا و آنجا شناسايي و آزمايش کردند. مزارع و کشتزارها، درياها و اقيانوس ها، موزه ها و کتابخانه ها را در اختيار دانش آموزان خود قرار دادند. و از ايشان خواستند تا با غور و بررسي طبيعت، شخصاً قوانين را کشف و با آزمايش و روش هاي علمي قوانيني که قبلاً به وسيله دانشمندان کشف شده بود دوباره بررسي و تحقيق و صحت درستي آن را تأييد و با رد آن قانون جديدي وضع يا آن را کامل نمايند.
گاهي کلاس دانش آموزان در کنار برکه آب يا رودخانه و مزرعه تشکيل مي شد و هردانش آموزي براي خود با کمک چند ابزار ساده مانند ذره بين، آئينه، قيچي، نيروسنج، قطب نما، آهن ربا و... از همان دوره ابتدايي روش بررسي طبيعت را مي آموخت با اين روش دروس و مطالب آموزشي مستقيماً از نوک انگشتان به مغز انتقال مي يافت. بدين ترتيب رموز عالم را به طوري نسبي کشف کردند و هزاران وسيله را توليد، و صدها بيماري لاعلاج را درمان کردند. چهره جامعه تغيير و پيشرفت هاي حيرت انگيزي درتمام شاخه ها صورت پذيرفت.
ما در حق دانش آموزان خود که از خوش استعدادترين، دانش آموزان جهان مي باشند. کوتاهي کرديم استعدادهاي ايشان را تباه ساختيم. مستقيم ترين راه تدريس علوم را که روبرو کردن دانش آموز با پديده هاي طبيعي است، رها ساختيم و از دانش آموزان خود خواستيم که فقط عبارتي که قانون را بيان مي کند، از بر کنند و ظاهراً به همين يادگيري طوطي وار بسنده کرديم و خوشحال شديم که دانش آموزان ما نيز قانون طبيعي را مي دانند. در حالي که اين يک خيالبافي محض بود. از بر کردن يک عبارت با درک و فهم و تجزيه و تحليل و اظهارنظر درباره يک پديده طبيعي بسيار متفاوت است. همان گونه که مونتاژ کردن يک تلوزيون با اختراع آن بسيار فرق مي کند .


a.dehkordi

www.iranika.ir

No comments: