Tuesday, September 18, 2007

زبان و ادب فارسي در ژاپن

زبان و ادب فارسي در ژاپن
اشاره:
دكتر موريو فوجى از برجسته‏ترين اساتيد بخش فارسى دانشگاه توكيو است. او نقش مؤثرى در ترويج زبان پارسى و فرهنگ ايرانى ايفا كرده است. مقاله‏اى كه پيش روى شماست ترجمة مقاله‏اى است كه دكتر موريو فوجى در مجلة شرق‎(Orient)‎به زبان انگليسى نگاشته است و به پژوهشهايى كه در باب زبان پارسى از دهة 1920 تا 1980 در ژاپن صورت گرفته مى‏پردازد.

1 - رويكرد زبان شناسانه به «فارسى مدرن (فارسى جديد) و ادبيات آن در ژاپن، تحقيق در مورد زبان و ادب فارسى عصر اسلامى، از اوايل دهة 1920 با تحقيقات آكادميك يكى از اساتيدى كه علاقة زيادى به زبان‏شناسى تاريخى داشت آغاز شد. كتاب ملاحظاتى به تاريخ ادب فارسى (1922) به قلم «شيگرو آراكى» زبانشناس، شاگرد ويليام جكسون استاد زبانهاى ايرانى و سانسكريت دانشگاه كلمبيا، اولين معرفى مدون ادبيات فارسى به مردم ژاپن محسوب مى‏شود. آراكى در اين كتاب، براى اولين بار در ژاپن، مرورى تاريخى بر زبان و ادب فارسى از دوران قبل از اسلام (هخامنشيها) تا عبدالرحمن جامى، آخرين شاعر فارسى عصر تيموريان، عرضه كرده است. آراكى همچنين مطالبى در مورد رباعيات عمر خيام (1920) به زبان ژاپنى به چاپ رسانده است.
تحقيق زبانشناسانة ژاپنى‏ها در مورد زبان فارسى در عصر اسلامى (فارسى جديد) در مقايسه با تحقيقات انجام گرفته مربوط به دوران ماقبل اسلام، ضعيف بوده است. به عنوان مثال، مرور زبان فارسى در تقويم تاريخ توسط آتسوجى آشى كاگا (1964) و رويكرد كيگونودا به «فارسى جديد» (1988)، تحقيقات ارزشمندى هستند كه بر برخى ابعاد زبانشناسانه تأكيد ورزيده و ساختار دستورى «فارسى جديد» را بر مبناى زبانشناسى و از زاويه ايرانشناسى معرفى كرده‏اند. به هر حال «فارسى جديد» به خودى خود موضوع اصلى اين گونه تحقيقات نبوده است.
در اين زمينه لازم است به كار كامتارتوياگى اشاره شود. ياگى با تجربه‏اى كه در زمينة زبانشناسى داشت، مطالعات و تحقيقاتى جديد در زبانشناسى با تأكيد بر «فارسى جديد» (فارسى كلاسيك و جديد در دورة اسلامى) و ادبيات آن ارائه كرد. در مقالات او براى اولين بار تحليل مدنى از موضوعات زبانشناسى فارسى جديد ظاهر شد، مانند «زبان محاوره‏اى فارسى معاصر» (1959)، «اصول واژه‏هاى قرضى فارسى مدرن» (1964)، «تحقيق واژگانى در كتب درسى رسمى فارسى جديد» (1964).
بررسيهاى آكادميك ياگى در مورد ادبيات فارسى مانند «ترجمة ديگرى از گلستان» (1953) و «مجموعه‏اى از ادبيات داستانى: دورنما و شعبه‏هاى داستان فارسى» (1961) بخوبى رويكرد ژرف و كاملاً علمى او را به كتابهايى كه در مورد «فارسى جديد» نگاشته شده‏اند توضيح مى‏دهد. با مقالات او تحقيق آكادميك در مورد ادبيات فارسى، در معناى خاص آن، آغاز شد و شكل گرفت.
در خصوص رويكرد زبانشناسانه به متون ادبى فارسى لازم است به تحقيق ايچى ايموتو در مورد نظم شاهنامه خوانى اشاره شود كه تحقيقى بهره‏مند از شيوه‏هاى علمى بوده است (1959)
مقالة مشروح شوجى ماتسوشيتا با عنوان «لهجة تهرانى» (1970) اولين گام در ژاپن براى شناخت لهجه‏هاى زبان فارسى بوده است. تحقيق ميدانى كوجى كامى اوكا در مورد «لهجة لارستانى» (كامى اوكا، يامادا 1979) را بايد به عنوان اصيل‏ترين مشاركت اساتيد ژاپنى در اين زمينه دانست.
زبانهاى افغانى (پشتو و درى) اضافه بر زبان فارسى توجه خاص اساتيد دانشگاهى ژاپنى را به خود جلب كرده‏اند. بعد از مطالعات تاكيشى كاتسو فوجى در مورد مردم پشتو و زبان آنها (1964) اولين كتاب كامل دستور زبان پشتو در ژاپن توسط تتسو ناواتا (1985) كه متخصص زبانهاى افغانى بود تأليف شد.
2 - معرفى «فرهنگ ايرانى» از طريق ترجمة متون ادبى كلاسيك فارسى‏ از ابتداى آشنايى با فرهنگ ايرانيان، عمر خيام مورد توجه ويژة اساتيد ژاپنى قرار گرفته است؛ شاعر و فيلسوفى كه با رباعياتش كه شبيه به جهان‎بينى بدبينانة بوديستى است شهرت جهانى كسب كرد. در ميان ترجمه‏هاى رباعيات به زبان ژاپنى، ترجمة ريوساكو اوگاوا كه بر مبناى نسخة بازبينى شدة صادق هدايت نويسندة ايرانى انجام گرفته (ترانه‏هاى خيام 1934) بيشترين شهرت را در ژاپن كسب كرده است. طى پنجاه سال گذشته، تعداد زيادى متون ادبى كلاسيك فارسى به ژاپنى ترجمه شده‏اند. متن گلستان توسط ايزوساوا (1951) به ژاپنى ترجمه شد و در سال 1964 ترجمة معتبر و مقبولى به زبان ژاپنى از اين كتاب مشهور فارسى با عنوان گلستان با داستانى روشنفكرانه از ايران قرون ميانى توسط ريچى گامو انجام پذيرفت. گامو كه بدون شك از پيشگامان اين امر در ژاپن بود دو مقاله در مورد اين متن فارسى نوشته است (63-1952) لازم است اشاره كنيم كه گامو همچنين تاريخ ادبى ايران را بر مبناى زمينه‏هاى فرهنگى، به رشتة تحرير درآورده است (1941). اين كتاب ارزشمندترين و بزرگترين تلاش بعد از آراكى براى نگارش تاريخ فرهنگى و ادبى ايران اسلامى توسط يك پژوهشگر ژاپنى است.
يكى از شاگردان گوما به نام تسونئو كورياناگى در دانشگاه مطالعات خارجى توكيو از شخصيتهاى بسيار فعال در اين زمينه بوده است. او قابوس نامه و چهار مقاله (1963) و هفت پيكر (1971) را ترجمه كرد و مهمتر از همه ترجمه غزلهاى حافظ از نسخة قزوينى (1977) است كه به همت او صورت گرفته است. با ترجمة اين گونه متون كلاسيك فارسى، راه براى مطالعه ادبيات فارسى بسيار مهياتر شد و آشنايى با جوهرة فرهنگ فارسى براى ژاپنيها آسانتر گرديد. اميكو اوكادا كه در دانشگاه تهران ادبيات فارسى آموخته بود اشعار حماسى عشقى فارسى را مخصوصاً خسرو و شيرين (1977) و ليلى و مجنون (1981) نظامى و ويس و رامين گوركانى (1991) را به ژاپنى بسيار روان و جذاب ترجمه كرد. بخشهاى مشهورى از شاهنامه، كتاب بزرگ شعر حماسى، توسط كورياناگى و اوكادا به ژاپنى ترجمه شد. اخيراً گزيده‏هايى از تذكره‏الاولياء عطار كتاب عرفانى مشهور فارسى، توسط موريو فوجى به ژاپنى برگردانده شده است.
كورياناگى و اوكادا در مقالات خود موضوعات ادبى مربوط به ايران قرون ميانى را مورد بحث قرار داده‏اند. مقالة اوكادا با عنوان «چهرة زن در حماسه‏هاى عاشقانه ادبيات كلاسيك فارسى» (1985) نشان توجه عميق و خاص او به ادبيات فارسى بود. «تاريخ ادبيات فارسى» به قلم كورياناگى، كه بحثهاى خود را نه تنها بر نظريات شرق شناسان اوايل قرن بيستم بلكه بر مطالعات جديد آكادميك قرار داده، توسط شمارى از اساتيد برجستة ايرانى مانند «تاريخ ادبيات ايران» نوشتة صفا قرار داد. كتاب كورياناگى مشهورترين توصيف تاريخى ادبيات فارسى به زبان ژاپنى است. فرهنگ لغات فارسى ژاپنى او هم ضمن نقش ويژه‏اى كه براى آموزش زبان فارسى به ژاپنيها دارد جايگاه رفيعى در مطالعات آكادميك در مورد متون فارسى يافته است.
3 - آشنايى با جامعة ايران از طريق ادبيات جديد ايران‏
در ژاپن دو رويكرد براى مطالعه و تحقيق در زمينة ادبيات عصر جديد، قابل مشاهده هستند. هيروشى كاگايا ضرورت مطالعة شرايط اجتماعى و سياسى را براى هر تحقيق ادبى در مورد ايران مدرن مورد تأكيد قرار مى‏دهد (1962). بايد ذكر كرد كه كاگايا اولين تحصيل كردة ژاپنى است كه به طور خاص در مورد احمد كسروى كتاب نوشته است.
هايدمى هيداكا هم با شيوة تحقيقى كاگايا در مورد ادبيات مدرن ايران موافق بوده است و موقعيت ادبى ايران معاصر را با ارائة اطلاعاتى در مورد تغييرات سياسى از زمان سقوط رضاشاه تا برهة فراز و نشيبهاى نهضت ملى شدن نفت توضيح داده است.
كتاب «صادق هدايت و حزب توده» (1983) نوشته هيداكاهم براى درك موضع اجتماعى صادق هدايت و آگاهيهاى سياسى اجتماعى او در بطن تاريخ سياسى معاصر ايران مرجع بسيار خوبى است. هيداكاهم همچنين بزرگ علوى نويسندة ايرانى را بخوبى معرفى كرده است. با توجه به رابطة نزديك سياست و ادبيات در ايران جديد، اگر كسى بخواهد تحقيق قابل قبولى در زمينة ادبيات ارائه نمايد نمى‏تواند نسبت به فهم زمينه‏هاى سياسى و اجتماعى متون ادبى بى‏توجه باشد. هرچند دقت نظر نسبت به ابعاد ادبى متون نيز لازم است.
موريو فوجى در خصوص شرايط ادبى برهة انقلاب مشروطه تحقيقاتى در مورد سه روشنفكر برجسته آن عصر ارائه كرده است (1982، 1983، 1987).
جلال آل احمد يكى از نويسندگان ايرانى (و منتقد اجتماعى) كه نظرات متفاوتى در مورد او ارائه شده، با تلاشهاى ارزشمند مينورو يامادا، يكى از متخصصان برجستة ژاپنى در خصوص فرهنگ عاميانه و زبانهاى محاوره‏اى ايران، به ژاپن معرفى شده است.
يامادا با ترجمه «نفرين زمين» آل احمد تلاش كرد بعضى موضوعات مهم اجتماعى را كه توسط اين نويسندة ايرانى مطرح شده مورد توجه قرار دهد (1918). تلاشهاى يامادا قابل تقدير است چون سعى كرد بعضى مشكلات اجتماعى را كه در ايران معاصر ريشه دوانده بيان كند و با تحليل اين كتاب داستانى كمك كرد كه مشكلات مزبور در جامعة ژاپن قابل فهم شوند. كتاب يوكوكاگاوا (فوجى موتو) در مورد آل احمد (1983) تنها كتابى است كه به ژاپنى در مورد زندگى و كارهاى آل احمد منتشر شده است. كتب ادبى فارسى فراوانى به ژاپنى ترجمه شدند، اما تحقيقات روشمند در مورد ادبيات فارسى به همان ميزان در ژاپن شكوفا نشد. در ژاپن تحقيقات نقادانه‏اى كه با جسارت مباحث جديد روش‏شناسى را براى بررسى ادبيات فارسى به كار گيرند، در كنار تلاشهايى كه مجموعه‏اى از ترجمة متون ادبى فارسى را ارائه مى‏دهند مورد نياز هستند

نام منبع: مجله چشم‏انداز

No comments: